به گزارش خبر چگنی، حس منفعت طلبی؛ برتری جویی و قدرت طلبی بخشی از احساسات طبیعی و از خصائص و سرشت آدمیان است ، که در حوضه عمل به عنوان یک خواستگاه اجتماعی شناخته شده می باشد.
جالب اینکه این حس درونی در وجود همه انسانها برابری نسبی دارد. اما شرایط زندگی برای عملی نمودن آن بسیار متفاوت است.و به چگونگی شکل گرفتن شخصیت که متاثر از عواملی مانند ژن، وراثت، محیط ، اکساب و انگیزه هستند، بستگی دارد.
بدین جهت تنوع در رفتارها وتفاوت شیوه ها برای دستیابی افراد به قدرت در حوزه عمل سر نوشت ساز است.
بطوریکه برخی علاقه به ثروت اندوزی دارند و عده ای با کسب علم و دانش و جمعی از طریق دستیابی به مقامات سیاسی و نظامیگری و غیره…… سلطه خود را عملی می کنند.
استمراردیدگاه منفعت طلبی؛سلطه و برتری جویی موجب شده است تا طبقات اجتماعی شکل بگیرند. و انواع رابطه فرماندهی و فرمانبرداری ، مرجع و مقلد ، ارباب و رعیت ، غنی و فقیر بین اجتماعات بشری تمدنهای تاریخی بوجود آیند.
انقلاب صنعتی پدیده طبقاتی جدیدی را با نام استعمار گر و مستعمره پیش روی جوامع بشری قرار داد.یعنی جوامع صنعتی به اقصا نقاط جهان درجستجوی منابع کسب ثروت بومیان و کار گران بکار گرفتند و سرنوشت سیاسی اجتماعی آنها را در سلطه خود قرار دادند.
ادامه این سلطه گری مدرن پدیده برده داری و برده فروشی به عنوان تجارت انسان گسترش داد.
تعریف مرز های جغرافیای سیاسی هم زائیده حس قدرت طلبی بوده است.
ظهور ادیان و اعتقاد به وجود نیروی ماوراء الطبیعه وترویج آموزه های مذهبی چالشی در مقابل حکومتگران ایجاد نمودند. و این نوید را به مردمان جوامع مختلف بشری میدادند که برابری انسانها باعث ایجاد جامعه توحیدی بدون طبقه اجتماعی خواهد شد. اما در حوزه عمل با موانع اصلی(منفعت طلبی) در طول تاریخ روبرو گردید.
علم جامعه شناسی روشهای متعدد برای بر قراری رابطه عدالت محور را تعریف نمود ، که یکی از این روشها شیوه دموکراسی در گستره سیاست جهانی است.
با وجود برقراری نسبی این مکتب سیاسی در برخی ممالک جهان باعث یک نوع تعادل نسبی در درون آن کشورها شد.
اما مورد سوء استفاده قدرت طلبان در بسیاری از ممالک قرارگرفت و شبه دموکراسی مدرن با ساختار پیچیده بروکراسی را جایگزین آن کردند
وانتخابات ها رابا انبوهی از نواقص و تناقض وسیله مشروعیت شکاف طبقات نوین کردند. و ساختاری را پایه ریزی کردند که نقش آن بخش از جامعه را که در انتخابات مشارکت نمی کنند بکلی ازمطالبات مردمی حذف کردند.
همچنین همه قدرت در دست آن عده از سیاستمدارانی که اکثریت آراء را بدست می آورند قرار گرفته و تاثیر گذاری اقلیت به شدت کمرنگ می شود.
این در حالی است که بسیاری موارد جمع اقلیت شرکت کننده و بخشی که در انتخابات ها شرکت نمی کند به مراتب بیشتر از اکثریت انتخاب کننده هستند اما تاثیر گذاری آنها در سیاست های داخلی و خارجی در تمام حکومت ها و دولت های سرتاسر جهان به شدت کمرنگ می باشد .
یادداشت:یاسر نظری چگنی